سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
لحظه ی با تو بودن روبه دو عالم نفروشم روز تقسیم غم عشق خورده این قرعه به نامم که بشم خماره عشق وتو بریزی می به جامم اون روزی که ذات یزدان به همه عقل اعطا کرد من و مجنون آفرید وبه غم تو مبتلا کرد الهی یه روز بیاد که من با خون وضو بگیرم رخصتم بدی همیشه واسه اون چشات بمیرم غم عشقت می زنه موج توی عمق چشم خیسم اسم تو رو تا همیشه روی قلبم می نویسم اگه لحظه ای نباشی زندگی به من حرومه بی تو ای بهار قلبم کاره عاشقی تمومه همدم تموم شبهام خاطرات اون نگاته یه اشاره کن ببینی سر و جونم به فداته موضوعات مرتبط: شعر، ، برچسبها:
من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم من می ترسم پس هستم این چنین می گذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم موضوعات مرتبط: دکتر شریعتی، ، برچسبها: "یه استاد داشتیم هر سری دیر میومد سر کلاس. .. موضوعات مرتبط: طنز، ، برچسبها:
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم . . وقتی که دیگر نبود موضوعات مرتبط: دکتر شریعتی، ، برچسبها: ادامه مطلب
قبـــول نیستـــ!
این بارتو چشــمــ بگذار
من فـراموشـت می کنمـــ
فقط تا صــد بشمار،
آهستهـــ آهستهـــ
راستے ، ...
من بازی را خـــوب نمی دانمـــ،
خـــودمـــ را باید پنــهان کنمــ یا گذشتهـــ را ؟
تـــو را فرامــوش کنمـــ یا خاطــره را ؟
این بازی کے تمـــام می شود؟؟؟
موضوعات مرتبط: حرف حساب، ، برچسبها:
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی ... پیر شده وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی .... پیر شده وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه.... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش موضوعات مرتبط: حرف حساب، ، برچسبها: |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |